سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من مست و هم شیدا شدم

چون قاصدک بی دست و پای

رقصان به سوی ناکجای

گه از خیالت چون باده مست

گه ذره وارم بر فنای

ای یار مستانم بیا

خالیست دو دستانم بیا

آی و به چشمم دیده شو

در بودنم تو ..ریشه شو

من ریشه از خاک کنده ام

با جان  تاکی زنده ام

گویی مرا اینجا نشین

جامی بده ..که بنده ام

بنده شدم 000رها شدم

وز خاک و گل جدا شدم

گفتی که شهره میشوی

با رضا آشنا شدم

رضا شدم تا گم شوم

بر جام دلها خم شوم

چون رقصی آید در میان

سختی رها...و موم شوم

مومی شدم در دست یار

چون تار عنکبوت به غار

خواندم سرود ان الحق

منصور شدم بر سر دار

من مست و هم شیدا شدم

چون گم شدم پیدا شدم

لب دوختم بر عاشقی

در هر سکوت ..صدا شدم

اینک منم بر باد نشین

مرا جز بر بادی نبین

دائم به رقص در کوچه ها

بر باد جز دادی نبین

بادی که یاغی گشته است

بر عشق چو داغی گشته است

با عشق بیا بر دل ما

عشق است..عشق است

به خاک حاصل ما